جهان از دیرباز با سیستم های سیاسی پادشاهی، خاقانی، فرعونی، سلطانی و خلیفه ای اداره می شد. اصول حاکم بر این حکومت ها به این قرار بود:
الف) منشأ حکومت، قدرت و زور بود. ب) مردم در ایجاد و تداوم آن هیچ نقشی نداشتند. پ) قدرت موروثی بود. ت) مدت حضور رئیس حکومت در قدرت مادام العمری بود. ث) آن که در رأس حکومت بود اختیار مطلقه داشت، حرف ها و خواسته های او به قانون و گفتمان رایج تبدیل می شد و کشور با استناد به گفته ها و اوامر او اداره می گردید.
این روند با شدت و ضعف در همه ی دنیا ادامه داشت تا این که اولین بارقه ی حکومت دموکراسی در قرن پنجم قبل از میلاد با تأسیس «دولت شهرها»در یونان درخشید. این بنیان پس از مدتی با ظهور حکومت کلیسا، سر در گریبان افول برد، ولی پس از ظهور رنسانس، باز سر برآورد و تا به امروز که به تدریج پخته تر و کامل تر شده است.
دموکراسی در اصل واژهای یونانی است که از دو واژه ی «دموس» و «کراتوس» تشکیل شده است. «دموس» به معنای «توده ی عوام» و یا «قشرهای فرودست» بکار رود و «کراتوس» میتواند هم به معنای «قدرت» و هم به معنای «قانون» باشد. (برداشت آزاد از: ویکیپدیا، دانشنامه ی آزاد)
طبق اصول دموکراسی:
یک- منشأ حکومت مردمند و حکومت حق آن ها است. دو- مسؤولان کشور در حقیقت نمایندگان مردمند نه صاحب قدرت و کشور. سه- قدرت موروثی نیست. چهار- هیچ مسؤولیتی نباید مادام العمری باشد.
از مزایای سیستم دموکراسی نسبت به سیستم های دیگر: یکم) جامعه را از حالت کاست (Caste) یا نظام طبقاتی خارج می کند. دویم) آپارتاید و انحصار قدرت در دست یک خاندان یا یک طبقه را می شکند. سه یم) از بروز فساد مزمن در قدرت جلوگیری می کند. چهارم) با پیش بینی انتخابات، امکان تغییر شرایط سیاسی کشور را به دست مردم فراهم می آورد.
هرچند سیستم سیاسی لیبرال دموکراسی به لحاظ جهان بینی و ایده ئولوژی نواقصی دارد؛ اما به دلیل مزایای زیادی که بر آن مترتب است و در اصل مردم را به عنوان صاحب اصلی حکومت به رسمیت می شناسد، مورد اقبال جامعه ی جهانی – از مذاهب و مسالک مختلف- قرار گرفته است.
ورود به فضای دموکراسی، تنها یک در دارد و آن هم برگزاری انتخابات به معنای واقعی است. انتخابات است که می تواند اصول حاکم بر دموکراسی را در جامعه تحقق بخشد و قدرت را از دست قشر و خانواده ی خاص بستاند و به مردم باز گرداند.
.: Weblog Themes By Pichak :.